هیچ کشور غربی نمیخواهد خاورمیانه آرام باشد/مردم ایران دنبال تجزیهطلبی نیستند
تاریخ انتشار: ۱۲ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۱۳۱۰۸۰
صاحبنظران رشتههای مختلف علوم انسانی ضمن بررسی ریشه وقایع اخیر از منظر اقتصاد،رسانه،تاریخ سیاسی و جامعه با اشاره به نقش طرفهای خارجی در این وقایع و اینکه مردم به دنبال تجزیهطلبی نیستند تاکید کردند
به گزارش مشرق، سالن اندیشه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی امروز (سهشنبه) میزبان اولین نشست از سلسله نشستهای گفتوگوهای انتقادی به نام تحلیل نظریهپردازانه وقایع اخیر، با حضور شماری از اعضای هیات علمی این پژوهشگاه از پژوهشکدههای مختلف بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این نشست استادان پژوهشگاه از منظر مباحث سیاسی و اقتصادی، جامعهشناختی و رسانه رویدادهای اخیر را بررسی کرده و ضمن اشاره به ریشههای این رویدادها یعنی نقشههای خارجی و مسائل اجتماعی بر ضرورت توجه به دلایل نارضایتیهای عمومی، تکثرگرایی در فضای رسانهای و گفتوگو میان همه طرفها تاکید کردند.
رئیس پژوهشکده نظریه پردازی سیاسی پژوهشگاه علوم انسانی در این نشست تاریخچهای از روند انقلاب اسلامی بیان کرد و گفت: انتخاب مردم در ایجاد تغییر بدون مشکلات نبود و این مشکلات با ادامه مسیر پیچیده تر شد؛ البته مهم این نیست که دچار مشکل نشویم بلکه رسیدن به اهداف همراه با مشکلات مهم است.
محمدعلی فتحاللهی با اشاره به دولتهای مختلف بعد از پیروزی انقلاب اسلامی گفت: با تساهل میتوان گفت ۵ دولت بعد از پیروزی انقلاب روی کار آمدهاند که هر کدام از جهت سیاستگذاری و برنامهریزی با دولت قبل متفاوت بودهاند.
عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی افزود: استقرار دولتهایی با این حد از تفاوت در عملکرد مشکلساز است اما ارزشمند هم هست؛ زیرا به معنای تحمل جابجایی قدرت و رفتارها توسط مردم و جامعه است.
وی به بروز بحثها و مسائل اجتماعی در پی تغییرات اشاره و خاطرنشان کرد: اگر این بحثها به خوبی مدیریت شود، زمینهساز قدمهای بعدی خواهد شد.
کشورهای غربی به دنبال ناآرام کردن خاورمیانه
رئیس پژوهشکده مطالعات اجتماعی پژوهشگاه نیز در ادامه این نشست از منظر دادههای اقتصادی جامعه به بررسی رویدادهای روزهای گذشته پرداخت و گفت: تحلیلگران مختلف در مورد سیاست اعتراض و دلیل بروز نارضایتی در جوامع مختلف مطالعه کردهاند.
محمدسالار کسرایی با اشاره به افزایش تورم در بازه زمانی سالهای ۱۳۵۱ گفت: ورود عامل نفت به اقتصاد روی همه شاخصها اثر گذاشت و تورم ۵.۵ درصدی در سال ۱۳۵۰ در سال ۱۳۵۶ به ۲۵ درصد رسید. این روند منجر به شکلگیری مالک بزرگی به نام دولت شد که دو پیامد داشت؛ تضعیف بخش خصوصی اقتصادی و جامعه مدنی. تقسیم اراضی کشاورزی و ملی کردن صنایع هم بعد از پیروزی انقلاب اسلامی موجب ناکارآمدی اقتصادی و تقلیل بخش خصوصی شد.
محمدسالار کسرایی با استناد به مرکز آمار اظهار داشت: بر اساس این آمار از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۹۶ جامعه ایران به طور متوسط هر سال ۲۰ درصد تورم داشته است و در مجموع این سالها ۷۶۰ درصد تورم را شاهد بودهایم. از سال ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۰ نیز تورم به طور متوسط بیش از ۳۰ درصد بوده است.
کسرایی یادآور شد: این روند اقتصادی در کشور نشان میدهد هم مردم و هم اقتصاد تابآوری خوبی داشتهاند.
وی تاکید کرد: بر اساس آمار، جامعه ایران مشکلاتی دارد که ممکن است به عکس العمل منجر شود. باید به سیاست اعتراض به عنوان یک فرصت نگاه کرده و بررسی کنیم به کدام بخش ها اعتراض وجود دارد.
کسرایی به جوانی جمعیت ایران اشاره کرد و افزود: جمعیت جوان ایران امروز برای کار و زندگی درخواستهایی دارد که باید به آن توجه شود.
البته هیچ کشور غربی نمیخواهد خاورمیانه آرام باشد یا کشوری قدرتمند در این منطقه شکل بگیرد.
ضرورت وجود بدنه کارشناسی در مواقع بحرانی
سیدمحمد میری استاد جامعهشناسی پژوهشگاه نیز در این نشست موضوع مورد مناقشه را نسبت امر اجتماعی به امر سیاسی دانست و فقدان خلق تکثر گفتمانی را دلیل رویدادهایی مانند حوادث اخیر دانست.
وی تاکید کرد: در مواجهه با بحران باید بدنه کارشناسی وجود داشته باشد که زبان جامعه را بداند و بتواند مشکل را توضیح داده و حل کند.
عضو هیات علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و ارتباطات پژوهشگاه نیز گفت: امروز زنگی در جامعه به صدا درآمده است ولی برداشت ما از این زنگ، بستگی به این دارد که چطور عوامل مختلف را صورتبندی کنیم.
زهرا اجاق یکی از مهمترین مسائل را جدینبودن علم در جامعه ایران دانست و گفت: حتی در حوزههای مهمی که ممات و حیات مردم با آن پیوند دارد مانند انرژی هستهای و غیره یا هنوز خامفروشی می کنیم یا دانش ما سالها عقبتر از دانش جهانی است.
وی در ادامه به ارتباطات علم و ارتباطات بحران به عنوان زیرشاخههای ارتباطات پرداخت و توضیح داد: بر اساس اصل ارتباطات، معمولا بهترین واکنش بعد از وقوع بحران، اطلاعرسانی ۱ تا ۵ ساعت بعد است.
تجزیهطلبی خواست مردم ایران نیست
این استاد ارتباطات با استناد به مطالعهای از دهه ۹۰ روی رسانههای ایران گفت: رسانهها سعی میکنند جامعه ایران را دوقطبی کنند که با امنیت ملی متناقض است و این نشان میدهد نتوانستهایم بهخوبی به رسانهها آموزش دهیم.
اجاق مشکلات دیگر در رسانهها را بیتوجهی به وضعیت عمومی جامعه، نداشتن کارکرد مناسب در حوزه عمومی، رفتار بر اساس اقتصاد سیاسی و تکصدایی برشمرد و نتیجه گرفت این وضع باعث میشود رسانه کارکرد خود را محقق نکند.
وی همچنین تکصدایی در رسانهها را از عوامل بیتوجهی به رسانه دانست و افزود: رسانههای خارجی در ظاهر خود را چندصدا نشان میدهند تا مخاطب احساس نکند با جریان تکصدایی روبروست.
مردم ایران دنبال تجزیه طلبی نیستند و حتی وقایع اخیر در زاهدان نشان داد به نوعی همنوایی رسیدهاند.
وی گفت: رسانه فقط یک عامل از عوامل مختلف است و به تنهایی منجر به تغییرات نمیشود. بلکه اگر به درستی در این زمینه سیاستگذاری کنیم، میتواند منجر به انسجام اجتماعی هم بشود. باید در مدیریت رسانههای نوین اجازه دهیم فضای متکثر شکل بگیرد.
اجاق در پایان بر ضرورت دوستی و گفت وگو میان همه اقشار جامعه برای رسیدن به نقطه مشترک فعلی تاکید کرد.
رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی نیز سه مولفه عقلانیت، معنویت و عدالت را خصوصیت جامعه ایرانی از دیرباز دانست و گفت: هر سه این مولفهها در اسلام بود و جامعه ایرانی نیز به راحتی آن را پذیرفت.
موسی نجفی به دوره تاریخ معاصر ایران اشاره کرد و افزود: در دوره قاجار جریان جدید مدرنیته وارد کشور شد که باید با ذات ایرانی ارتباط برقرار میکرد. مدرنیته از جهت ابزاری و سیاسی به تدریج پذیرفته شد ولی از جهت فرهنگی که مسائل اخلاقی است پذیرش رخ نداد ولی فرهنگ برتر در انقلاب اسلامی خود را نشان داد و ذات و پیرامون جامعه ایرانی با هم یکسان شد.
نقش بیگانگان را در جنبش اجتماعی نمیتوان نادیده گرفت
وی خاطرنشان کرد: انقلاب اسلامی با فرهنگ برتر در جامعه غالب شد ولی امروز در طرف مقابل با فقر واژه و اندیشه روبرو هستیم. همین دستخالی طرف مقابل در نظریه و اندیشه، باعث شده به خشونت متوسل بشوند. در جنبش های اجتماعی نمیتوان نقش بیگانگان را نادیده گرفت و این نقش در آمریکای لاتین و آفریقا هم دیده میشود.
نجفی گفت: جاذبه شکستن قدرت ایران که در برابر قدرت غرب ایستاده است، موجب شده در برابر این قدرت با همکاری رسانهها بایستند.
طرف خارجی رویدادهای اخیر را اتفاقی موجخیز میداند که ایران را تحت تاثیر قرار میدهد اما از نظر تحلیلگر داخلی حادثهای است که به موج تبدیل نمیشود. ما در داخل نه بنیادگرایی داریم و نه دعوت به خشونت بلکه عقلانیت و اعتدال است. به نظر میرسد ملت مجازی در فضای مجازی شکل گرفته که از ملت واقعی دور است.
منبع: ایرنامنبع: مشرق
کلیدواژه: بازار خودرو تحولات اوکراین قیمت ارتباطات اعتراضات رسانه فلسفه انقلاب اسلامی تجزیه طلبی آشوبگران خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت پژوهشگاه علوم انسانی مطالعات فرهنگی انقلاب اسلامی جامعه ایران تجزیه طلبی رسانه ها بر اساس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۱۳۱۰۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تأملاتی در بومینبودن نظریههای جامعهشناسی کشور
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، بیشتر پژوهشهایی که در اجتماع علمی ایران صورت گرفته و میگیرد، مبتنی بر دستاوردهای دانشمندان غربی است و این دستآوردها چه در نظریهها و چه در روشها و فنون پژوهشهای تجربی، دارای دقت و اعتبار بالایی هستند.
سیدحسین نبوی (استادیار جامعهشناسی دانشگاه خوارزمی) در مقالهای به عنوان «بومی نبودن نظریههای غربی و مدرننبودن تفکرات اجتماعی ایرانی و اسلامی» به این موضوع میپردازد که تئوریها و روشها با دقت تقریباً وسواسگونهای توسط دانشمندان و پژوهشگران غربی، ابداع و ساخته و برخی از آنها به وفور در جامعۀ خودشان به کار گرفته میشوند.
* دلایل خطای شناختی در پژوهشهای تجربی جامعهشناختی
به زعم این پژوهشگر مفاهیم و تبیینها و اِسنادهای آن نظریهها، برای جامعهشناسی و پژوهشهای تجربی جامعهشناختی در جامعۀ ایران ممکن است نوعی خطای شناختی شکل بدهد و احتمالا داده است، از آنجا که جامعۀ آمریکا، آلمان، فرانسه و دیگر جوامع غربی که نظریهپردازان در آن زمینه و مبتنی بر آن جوامع، به برساختن نظریههای خود اقدام کردهاند و میکنند.
این استاد جامعهشناسی در ادامه مینویسد؛ بهرغم شباهتهای انسانی ما آدمیان، از نظر دین و اعتقادات، از نظر ارزشها و هنجارها و رمزگان تفسیر معنا، از نظر شیوه توزیع قدرت، از نظر کمّوکیف وقایع و رویدادهایی که در دورههای تاریخی گذشته در جوامع آنها روی داده و اثرات و پیامدهای آن باقی است، از نظر رشد و توسعۀ اقتصادی، از نظر محیط طبیعی و جغرافیایی و نیز از نظر برخی عوامل دیگر، با جامعۀ ایران بطور معناداری متفاوت است واین خطای شناختی شکل میگیرد.
نظریههای برساختهشده در جوامع مدرن غربی برای جامعهای که در برخی بخشها کاملا و اساساً متفاوت است، موجب فهم و تبیین اشتباه میشود* عواقب حل مسائل با مفاهیم عاریتی
این پژوهش توضیح میدهد که کاربست نظریههای برساختهشده در جوامع مدرن غربی برای جامعهای که در برخی بخشها کاملا و اساساً متفاوت است، موجب فهم و تبیین اشتباه میشود. گرچه به عنوان جامعهشناس موظف هستیم - به قول گیدنز- به فرازبان جامعهشناسی سخن بگوییم، اما نگرانی این است که اطمینانی نیست که مفاهیم عاریتی، بتوانند شناخت دقیق و صحیحی را برای ما شکل دهند و ما را در حل برخی از مسائلمان، اجتماعی یا فرهنگی بهطور مؤثری یاری دهند.
نبوی ادامه میدهد که احتمالا بسیاری از پژوهشگران مفاهیم و نظریهها را فقط برای هدفی کارفرماپسند یا داورپسند، به کار میگیرند، و به ژرفاندیشی و بازاندیشی در مفاهیم و نظریههای رایج نمیپردازند. تعداد بیشتری از پژوهشگران نیز به علت آشنایی ضعیف با نظریهها، اساساً در موقعیتی نیستند که بتوانند به نقد و بازاندیشی در نظریهها بپردازند.
* زمینهمند نبودن نظریههای جامعهشناختی
به زعم این پژوهشگر خطای شناختی به باور و یقین درستی و صحّت پژوهش انجام گرفته میانجامد و مانع از نقد و بازاندیشی و ساخت نظریهای جدید میشود. بماند از اینکه برخی از پژوهشگران بنا به دلایل اجرایی، فرهنگی یا بخش اقتصادی، حتی همان اصول علمی را در نقدنشدههای مختلف پژوهش خود رعایت نمیکنند.
خطای شناختی به باور و یقین درستی و صحّت پژوهش انجام گرفته میانجامد و مانع از نقد و بازاندیشی و ساخت نظریهای جدید میشودنبوی بیان میکند که زمینهمند نبودن نظریههای جامعهشناختی از دو سو مبدل به مسأله شده است:
نظریههای برساختهشده در جوامع غربی برای کاربست در پژوهشهای بومی، مناسبت کمتری دارند و ممکن است ما را دچار خطای شناختی کنند، اما ما از آن آگاه نیستیم یا اگر آگاه باشیم تلاش جدی برای اصلاح نظریهها و بومیسازی آن آنجام نمیدهیم. نظرهای ساخته وپرداخته شده توسط اندیشمندان بومی به علت ناآشنایی با فرازبان جامعهشناسی، دارای ماهیت جامعهشناختی نیستند و در اجتماع علمی جامعهشناختی به رسمیت شناخته نمیشوند.این پژوهشگر در نهایت اینگونه جمعبندی میکند که در میدان مطالعات جامعهشناسی کشور ما با مسأله و چالشی به نام مفاهیم و نظریههایی که برساختۀ پژوهشگران و جامعهشناسان بومی نیست مواجهایم و این وضعیت، آنقدر عادی و طبیعی شده است که مسألهبودن آن را درنمییابیم. چه بسا بخش قابل ملاحظهای از بحرانها و ابربحرانها، ناشی از سوءمدیریت نباشد و در اثر تشخیص نادرست یا نادقیق که به علت خطای شناختی روی میدهد، شکل گرفته باشد.
انتهای پیام/